در سال ۱۹۰۵ م هنگامی که کشور های اروپائی به ندای پاپ اروپان ثانی ( از کلر مونت فرانسه ) پاسخ مثبت دادند و سلسله حملات صلیبی ها بر دنیای اسلام ، جزء قربانیان قرار داشتند .

همچنین در زمان سقوط مسلمانان در اندلس در سال ۱۴۹۲ م ، قوم یهود نیز در این حملات ، مورد کشتار دست جمعی قرار گرفته و گروهی از آنان که نجات  یافته بودند ، به همرار مسلمانان به شمال افریقا و ترکیه ، و برخی دیگر نیز به سایر کشور های اروپایی مهاجرت نمودند .و هنگامی که دنیای اسلام مورد حمله و تعرض قوم تاتار ها و مغول ها قرار گرفته ، مهاجمین نه تنها هیچگونه  تمایزی بین یهودیان و مسلمین قائل نگردیدند ، بلکه بعضا با حکومت بیزانس و حتی پاپ  ، علیه مسلمانان و یهودیان پیمان همبستگی و همکاری منعقد نمودند .

 یهودیان در اروپا در خلال قرون وسطی ، همواره مورد ظلم  و ستم و تحقیر اروپائیان قرار داشتند . قوم یهود برای رفع این احساس حقارت ، به  وسایل مختلفی متوسل گردیده و در این راستا  از دین بالاترین  سوء استفاده را نمود . آنان با نفوذ به کلیسای مسیحیت و ایجاد جنبش اصلاحات  دینی ، این اعتقاد را مطرح نمودند که : (( یهود قوم برگزیده خداوند بوده  ، و پروردگار ، نیکوکاران آنان را دوست داشته ، و هرکس به ان ها تعدی و تجاوز نماید ، خداوند آنان را مجازات خواهد نمود .))                                                            

ایده (( قوم برگزیده خداوند )) متعاقبا طرح ایده (( وطن )) برایز انان رامطرح نمود . چگونه می شود برای خداوند قوم برگزیده وجود داشته باشد ؛ ولیکن  برای این قوم وطنی وجود نداشته باشد ؟ لذا برای تثبیت طرح ایده (( وطن)) و تعیین مکان ان بالاجبار به توجیه دینی  پرداختند . بنابراین کسانی که تحت تاثیر یهودی سازی کلیسا و جنش بروتستان به ویژه کالوین ( John CIvin)  و پیورتن ها قرار گرفته و به تفسیر موضوعی و پیشگویی های توراتی ایمان آوردند ،بنابر این باورند که :(( مسیح برای بار دوم ظهور خواهد کرد و ظهور مجدد وی صرفا در منطقه صهیون و بین یهودیان خواهد بود .)) بر این اساس برپائی حکومت صهیونیسم و انتقال یهودیان به این مکان ، امری ضروری برای ظهور مسیح به شمار می رود ، تا شرایط برای رهایی مومنین از عذاب معرکه ارماگدون ، و حکومت فراگیر هزار ساله مسیح در سراسر جهان ، که منتهی به روز رستاخیز خواهد شد ، فراهم گردد.

 از طرف دیگر ، کسانی که تحت تاثیر جنبش اصلاحات دینی و پروتستان قرار نگرفتند ، دیدگاه  این جنبش را فرصت مناسبی برای رهایی از قوم یهود دانسته ، و در چارچوب کم به انان برای برپایی دولت صهیونیسم ، ان ها را تشویق به مهاجرت از جوامع خود به فلسطین نمودند.  پس از این تحولات و از این دوره به بعد ، استراتژیست های کشور های اروپایی منجمله ( انگلیس ، فرانسه ، و متعاقبا امریکا )  بین مصالح  منافع امپراطری های خود و اعتقادات و پروتستان، ارتباط و پیوند هایی ایجاد نمودند . بنابراین می توان گفت که (( صهیونیسم به عنوان یک جنبش  حرکت سیاسی ، جهت وطن گزینی برای یهودیان در فلسطین ، ابتدا  از کلیسای پروتستان اغاز گردیده است )) که بالغ بر سیصد سال قبل از برگزاری اولین کنفرانس صهونیست ها در (( بال )) سوئیس می باشد .

دشمنی و خصومت با اسلام و تمایل به غلبه بر اعراب ، از جمله عوامل اصلی و مشوق های صهیونیست های مسیحی ، برای تجاهل و نادیده گرفتن حقوق مشروع و طبیعی ملت فلسطین به شمار می رود ، و در شعاری که صهونیست ها از نیمه قرن نوزدهم میلادی در مورد سرزمین فلسطین مطرح نمودند ، مبنی بر (( سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین )) ان ها حتی وجودمردم فلسطین در این سرزمین را (( اعم از مسلمان و مسیحی )) انکار نموده اند .