متجاوز از 1300سال پیش، در سرزمینی تفتیده و خشک، حادثه ای انجام یافت که بعد ها نام ((عاشورا)) را گرفت و با همین نام ، قدم به عرصه تاریخ نهاد و سرانجام با دلها و قلب های آزادگان پیوند جاودانه یافت .آفریننده این حادثه حسین (ع)بود،حسین بن علی بن ابیطالب و نواده رسول خدا(ص) .
رسول خدا دو یادگار عظیم از خود بجای گذاشت :
یکی((اسلام))....آیین نوبنیادی که در سیاهی های نادانی بشر ، عالی ترین نظام خالی اجتماعی را به دنیا عرصه داشت.
و یکی هم ((فاطمه زهرا (س) )) دختری با یک دنیا عظمت و شوکت و جلال . و این دو یادگار ، پیوندی ناگسستنی با یکدیگر داشتند، گویی اسلام و فاطمه(س) دو ذخیره بزرگ الهی بودند که باید یکی مکمل دیگری باشد.
اسلام بدون فاطمه و فرزندش ، بسان گلی بی باغبان و همچون کشتی ای بدون ناخدا بود و تا دست تربیت باغبان در مزاج لطیف گل بکار نپردازد ، راه رشد و کمال بر آن گل هموار نشود و زمینه تجلیش فراهم نیاید . و نیز تا فرمان کشتی زه دست ناخدایی آگاه نیفتد ، ره به سلامت و ساحل نبرد و این رسالت عظیم به عهده فاطمه (س) و فرزندانش بود . آنان بودند که درخت اسلام را آبیاری کردند و این کشتی را رهبری و راهنمایی .
حسین بن علی (ع) در سوم یا پنجم شعبان از سال سوم هجری از مادر متولد شد .این نوزاد ، سنین اول زندگی خود را در دامان طاهر و مطهر رسول خدا (ص) گذراند و پیغمبر(ص) به او علاقه فوق العاده داشت و این علاقه را ممکن است ناشی از عواطف غریزی انسان نسبت به فرزند زاده دانست ولی آنچه که بیشتر موجبات این علاقه را فراهم میکرد ، نقش حیات آفرین حسین (ع) در آیین رسول خدا(ص) بوده است . گویی رسول خدا (ص) از همان آغاز ، آینده این نوزاد را میدید .
دید پیغمبر از روزنه وجود این نوزاد پرده انبوه زمان را می درید و جلو میرفت ، میرفت تا به سال 61هجری می رسید، به سرزمینی که کربلایی مینامند. درآنجا حسینی را می دید که چگونه برای نجات اسلام و مسلمین همه چیز خود را در طبقی از اخلاص و فداکاری نهاده و به استقبال مرگ و شهادت میرود .